قسمت 25: بازاریابی دیجیتال
اولین تعریف که انجمن اساتید آمریکا در سال 1935 از مارکتینگ بازاریابی ارائه دادند این بود که ( بازاریابی اجرای فعالیت هایی در فضای کسب و کار که جریان کالا و خدمات را از تولید کننده به مصرف کننده هدایت میکند.) این تعریف متاثر از بازار کالا و خدمات بود که در اوایل قرن 20 که کارخانه ها زیاد بودند تشکیل میداد و برای مصرف سریع کالا ها بود.
50 سال بعد بازاریابی اینگونه تعریف شد : ( بازاریابی یکی از وظایف سازمانی و مجموعه ای از فرآیندهای مرتبط با خلق ارزش، اطلاع رسانی درباره آن ارزش و تحویل آن به مشتریان است. بازاریابی همچنین مدیریت ارتباط با مشتریان به طوری که منافع سازمان و ذینفعان آن را تامین کند، شامل می شود.) و متوجه شدند که ارزش مهمتر از ارائه کالا است.
در سال 2013 این تعریف از بازاریابی شد: ( بازاریابی مجموعه ای از نهادها، فعالیت ها و فرآیندی است که به خلق ارتباط، تحویل و تبادل پیشنهادات مربوطند. مبادله هایی که برای مشتریان ، کارفرما، شرکا و درمقیاس بزرگتر جامعه ارزشمند محسوب می شوند.) این تعریف همچنان مورد استناد و بدون تغییر است.
در تعریف اول اگر دقت کنید فقط به ارائه کالا توجه میشد و در تعریف آخر به offering هم توجه شده و کلمه دیجیتال هم به آن اضافه شده است.
صحبتهای جالب علیرضا کاظم زاده مدیر ارتباطات تیمچه و لندو:
بازاریابی دیجیتال در دو دهه اخیر خیلی مورد توجه قرار گرفته و تقریبا از سال 1380 در ایران فعالیت خود را شروع کرده است. یک تعریف ساده از بازاریابی دیجیتال این است که بتوانیم از ابزار مناسب دیجیتال برای بازاریابی خودمان استفاده کنیم.
یک دیجیتال مارکتر باید همه کانالهای ارتباط با مخاطب خود را شناسایی کند و ویژگیها و خواسته هایش را بررسی کند و با توجه به این شناسایی پیام مناسب را با توجه به هدفی که میخواهد ارائه دهد.
از اتفاق های جذاب برای دیجیتال مارکترها میتوان به پدید آمدن فضاهای جدید مثلا فضای کلاب هاوس و یا چنل های دیگر مثل تبلیغات در آپارات و یا تبلیغات کلیکی نام برد. از طرف دیگر تغییر رفتار مخاطب در کانالها خیلی جذاب بوده و قابل بررسی و تست کردن هست. یک مارکتر آنقدر مسیر های مختلف را بررسی و تست میکند تا بهترین مسیر را انتخاب کند.
به طور کلی افرادی که در دیجیتال مارکتینگ فعالیت میکنند مسیر را به چند چیز تقسیم میکنند، مثلا سوشال مدیا به بخش های مختف کانتنت، سئو، کمپین های دیجیتال، ای سی آر ام تقسیم میشود و هرکدام از این بخشها با کانالهای متفاوت دیگری مثل لینکدین و ایمیل و تبلیغات بنری و … در ارتباطند. در هرکدام از این کانالها ابزاری برای تسهیل ارتباط کار و مخاطب را مهیا میکنند.
بخش قابل توجهی از مارکتینگ را ارتباطات تشکیل میدهد و ابعادی فراتر از ارتباط با مشتریان را در بر دارد. بخشی مربوط به ارتباط با مشتری است و یک بخش دیگر از مارکتینگ ارتباط یک بیزینس با سایر ذینفعان است. بخش دیگری که باید در نظر گرفته شود در بازاریابی نوین توجه به پروداکت که میتواند یک کالا یا خدمت و در واقع منظور یک محصولی است که ارائه به مشتری میشود. پروداکت خود میتواندد بازاریاب خوبی باشد و میتواند بهترین تجربه را برای مخاطب خلق کند.
یک مفهومی در مارکتینک به نام سوشال لیسنینگ داریم که یعنی ما نه تنها صدای مخاطب را میشنویم ، بلکه لازم از فکر کنیم درباره آن و تجدید نظر کنیم در ارائه خدماتمان.
چند چیز را باید توجه داشت و فرقی نمیکند بیزینس کوچک باشد یا بزرگ، هر مدیری که قرار هست برای بیزینس خود کار مارکتینگ انجام دهد، حتما باید مفاهیم اولیه بازار و دیجیتال مارکتینگ را بداند در غیراین صورت نمیتواند مسیر درستی را ادامه دهد. موضوع بعدی که شاید بیزینس های کوچک کمتر به آن توجه دارند اینست که مارکتینگ و دیجیتال مارکتینگ را فقط در قالب اینستاگرام نباید دید. اینستاگرام یکی از کانال های ساده تر و کم هزینه تر شاید باشد. یه مارکتر باید دید و ذهن بازی داشته باشد، و محدود به یه کانال ارتباطی نباشد. نکته بعدی که مهم است اینکه فردی که به بازاریابی دیجیتال علاقه دارد باید زبان انگلیسی خود را تقویت کند، چون بسیاری از رفرنس های مطالب مربوط به مارکتینگ به زبان انگلیسی است و باید بپذیریم که خیلی از چیزها مفهوم خوب اصلاح و کلمه اش در انگلیسی بهتر قابل فهم است، و علاوه بر اینکه زبان فارسی را پاس میداریم ولی باید زبان انگلیسی را تقویت کنیم تا بتوانیم بهتر با این دنیای دیجیتال مارکتینگ ارتباط برقرار کنیم.
یک دیجیتال مارکتر علاوه بر اینکه پایه باید بازاریابی آشنا باشند بلکه باید با بیزینس، مدیریت استراتژیک، مدیریت مالی، مدیریت منابع انسانی و … هم باید آشنا باشند. چون این موضوع باعث میشود که درک درستی از ارتباط با مخاطب و همچنین تصمیم گیری درست در زمینه بازاریابی و کاری می شود.
دیدگاهتان را بنویسید